هدفی انتخاب می شود. برای رسیدن به هدف فرایندی تعریف میشود. فرایندی که برای رسیدن به آن هف انجام میشود نیازمند فاکتوهایی برای منتهی شدن به نتیجه مطلوب است. برای کسب نتیجه بهتر به تقویت فاکتورهای مذکور میپردازیم. گاهی اوقات با وجود در نظر گرفتن تمام این فاکتورها باز هم نتیجه ی مطلوب حاصل نمی شود و یا اینکه بدون تثویت آن فاکتورها به نتیجه قابل قبولی می رسیم. بسیاری فرایند انجام شده را بررسی می کنیم و نمی توانیم علت این اتفاق را پیدا کنیم. اینجاست که اغلب ما فاکتوری را وارد میدانیم به نام شانس. شانس را فاکتوری تعریف میکنیم که باعث حصول نتیجه ای می شود غیر از نتیجه ای که باید با توجه به فرایند انجام شده به دست آید
به عنوان مثال مسابقه فوتبالی بین دو تیم الف و ب برگزار می شانسشود. هوا بارانی است , تیم الف میزبان است. دوران بدنسازی را خوب سپری کرده. تیم یکدستی است. بازیکنان با انگیزه و با هم هماهنگ هستند. تیم ب یک بازیکن مشهور دارد. تیم مشکل مالی دارد و بازیکنان هماهنگی لازم را ندارند و مامولا در هوای بارانی خوب بازی نمی کنند. این ها بعضی از فاکتور های موثر روی نتیجه ی بازی هستند که در اینجا به موفقیت تیم الف و عدم موفقیت تیم ب حکم می کنند. اما در بازی یک توپ به صورت اتفاقی به وارد دروازه تیم الف شده و تیم ب بازی را میبرد. اغلب مفسران فوتبال عقیده پیدا میکنند که تیم ب مستحق برد نبود اما با خوش شانسی بازی را برد
اینجاست که فاکتوری وارد جریان میشود به نام شانس. فاکتوری که در اغلب پیش بینی ها از آن نامی به میان نمی آید اما پس از حصول نتیجه ای غیر متعارف وارد میدان میشود و علت اتفاق عجیب را شانس میدانند. در مثال زده شده خیلی از فاکتور های ریز در نظر گرفته نشدند. فاکتوری مثل آب و هوا و پیش بینی قدرت و جهت باد هایی که می وزند. فاکتوری مثل پرندگانی که از آن مسیر رد خواهند شد و آیا اینکه امکان دارد انها در میدان بازی بنشینند و توپ با آنها برخورد کند. فاکتوری مثل وضعیت روحی دروازه بان تیم الف که روز قبل از همسرش جدا شده است. فاکتوری مثل خراب بودن شیر آب دستشویی رختکن تیم الف که باعث به هم ریختن اعصاب چند بازیکن تیم الف شد. بسیاری فاکتورها بودند که در نظر نگرفته شدند. خیلی از آنها شاید اکنون ممکن نباشد و با پیشرفت علم ممکن شود. مثل پیش بینی کامل رفتار پرندگانی که از نزدیک ورزشگاه عبور میکنند. بسیاری شاید بسیار دشوار باشد. مثل پیش بینی بسیار دقیق تغییرات قدرت و جهت باد و یا بررسی زندگی شخصی تک تک بازیکنان. من مجموعه این فاکتورهایی را که در نظر گرفتن آنها بسیار سخت باشد را شانس می نامم. به عبارت دیگر من فاکتور شانس را فاکتور X می نامم چرا که شانس چیزی نیست جز علت ها و فاکتورهای ناشناخته. همچنین هر چه زمان بگذرد و بر تجربه و دانش انسان ها افزوده شود , بررسی و پیش بینی علت ها از طرق علمی بیشتر شده و تاثیر دلایل ناشناخته بر اتفاقات کمتر میشود و اعتبار شانس کمتر و کمتر میشود
شانس وجود ندارد. این ما هستیم که تمام دلایل و فاکتورهای موثر بر یک اتفاق که در نظر گرفتن آنها دشوار یا در آن زمان غیر ممکن است را شانس می نامیم. با بررسی علمی دقیق تر اوضاع و در نظر گرفتن فاکتورهای موثر بر اتفاق بیشتر میتوانیم محدوده شانس را کوچک تر و تاثیر فاکتوری که خودمان آن را شانس می نامیم را کمتر کنیم. هیچ چیزی شانسی اتفاق نمی افتد
پ.ن: هرگاه ما چیزی را نفهمیم , آن را تصادفی و اتفاقی می نامیم. در حالیکه هیچ چیز تصادفی در دنیا وجود ندارد